گاهی اوقات.......
و نگاهی که برای سخن از عشق
رو به من میخندد!!!
و صدای باز و بسته شدن چشم تری
که به ناگاه در ان میشکند صوت غمی
گاهی اوقات دلم میپوسد
مثل یک سیب غمین!
در پس پرده حزن
قلب سردم فرو میپاشد
مثل یک قاصدکی که
بر ان باد به سرعت بدمد
از ته چاه بلا
با طناب تردید/با سطل امید
با دو دست عاشق
راه فردایم را
می کشانم بالا
و بر ان میخندم!!!!
که چطور این همه را
من به دنبال چنین عاقبتم!؟؟؟؟؟؟؟!
چه بگویم که در این راه
چه اسان و چه سخت
بی گمان باید
گام بردارم و تنها بروم
که برای من تنها
هیچ همپایی نیست!!